در داستانهای کردی آمده است که چهار هزار سال پیش از میلاد مسیح کی مورس (به فارسی کیومرث) نامی از مردم کرد پیدا شد و از همان ابتدای کار اهریمن نامی با وی به دشمنی برخاست. او در کوهستانهای رواندز با اهریمن به جنگ پرداخت و در آغاز پیکار به سپاهیانش فرمان داد که در صورت پیروزی بر دشمن و کشتن اهریمن بر ستیغ کوهها و بالای تپهها و گردنهها، برجهایی از آتش برافروزند تا هم نشانی بر اعلام پیروزی باشد و هم فرمانی بر بازگشت سپاه از جبههها به نزد وی. سرانجام پیکار با اهریمن به پیروزی سپاه کی مورس پایان یافت و آتشها بر بالای کوهها زبانه کشید و با تابش شعلهها پیروزی حق بر باطل و شکست اهریمن به آگاهی عامه رسید. روز پیروزی بر دشمن ده روز پیش از موقع نوروز کنونی بود. کی مورس فرمان داد نه تنها آن روز بلکه ۹ شبانه روز پس از آن را همراه با برافروختن آتش و مراسم جشن و سرور بگذرانند. بدین ترتیب در مدت برگزاری این مراسم جهژنی ۹ روژ از کوهها گرفته تا مراکز شهرها را فروغ تابناک آتش همراه با آهنگ پیروزی دربرگرفته و شب تیره را به روز روشن مبدل ساخته بود. از آن هنگام جهژنی نهروژ شکوهی خاص یافت و هر سال همراه با مراسم ویژهٔ آتش بازی برگزار میشد.
چهار سال سال بعد از کی مورس ضحاک نامی با سپاه عظیم خود از اورشلیم به سوی کردستان روی آورد و این سرزمین را اشغال کرد. ضحاک دو مار داشت که آنها را میپرستید و به مردم نیز دستور داد که در مقام پرستش مارهای وی برآیند. پابپای این فرمان ظلم و ستم آغاز کرد و به اذیت و آزار رعایا پراخت. کردها مدتی تحمل کردند سرانجام کاوه آهنگر پیدا شد؛ و گروهی از ستمدیدگان را به دور خود جمع کرد. کاوه مدتها در اندیشه بود تا موقع مناسبی برای قیام علیه ضحاک بیابد، تا آنکه شب جهژنی ۹ روژ (جشن نه روز) را برای این کار مهم برگزید. در سپیده دم جهژنی ۹ روژ، (برابر با بیست و یکم مارس) به همدستی یارانش به سوی مرکز ستمگری ضحاک یورش برد و آن را به زیر نفوذ خود درآورد. او پس از کشتن ضحاک با انبوه ستمدیدگان پیروز، به سوی اقامتگاه شاهزادهای آریائی به نام فریدون پسر آبتین حرکت کرد و او را به پادشاهی خواندند. در این روز مژده پیروزی کاوه بر ضحاک ستمگر بر همه جا پیچید و بدین ترتیب جلوه جاودانی و خاطرهٔ شکوهمند نوروز که زمینهٔ اصلی آن از دوره کیومرث بود، بر صفحه روزگار نقش بست.